سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوندِ والا نام، حافظِ کسی است که دوست خود را حفظ کند . [امام صادق علیه السلام]
خانه | مدیریت | ایمیل من | شناسنامه| پارسی یار
برکه نقره ای
  • کل بازدیدها: 8556 بازدید

  • بازدید امروز: 5 بازدید

  • بازدید دیروز: 0 بازدید
  • آخرین شب
    پری دریایی ( 88/8/5 ساعت 3:38 ع )

    آخرین شب گرم رفتن دیدمش

    لحظه های واپسین دیدار بود

    او به رفتن بود و من در اضطراب

    دیده ام گریان، دلم بیمار بود

    گفتمش:از گریه لبریزم مرو!

    گفت: جانا! ناگزیرم ،ناگزیر

    گفتم: او را لحظه ای دیگر بمان

    گفت: می خواهم، ولی دیر است دیر!

    در نگاهش خیره ماندم، بی امید

    سر نهادم غمزده بر دوش او

    بوسه های گریه الودم نشست

    بر رخ و برلاله های گوش او

    ناگهان آهی کشید و گفت: وای!

    زندگی زیباست گاهی ، گاه زشت

    گریه را بس کن، مرا اتش نزن

    ناگزیرم از قبول سر نوشت

    شعله زد در من، چو دیدم موج اشک

    برق زد در مستی چشمان او

    اشک بی طاقت در ان هنگامه ریخت

    قطره قطره از سر مژگان او

    از سخن ماندیم و با رمز نگاه

    گفت: می دانم جدایی زود یود

    با نگاه اخرینش بین ما

    های های گریه بدرود بود



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================
  • ارزو
    پری دریایی ( 88/7/14 ساعت 10:18 ص )

    زیاد چیزی را ارزوی نکنید شاید به ان برسید و پشیمان شوید!!!!!



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================
  • اغاز من در یک برکه نقره ای بود!!!
    پری دریایی ( 88/7/5 ساعت 9:33 ص )

    سلام

    من امروز در یک برکه نقره ای متولد شدم و این اغاز من در یک برکه نقره ای بود...

    تولدم مبارک



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آخرین شب
    ارزو
    اغاز من در یک برکه نقره ای بود!!!

    =============================================================