سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهره‏گیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کرده‏اند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده‏اند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بسته‏اند ، در دیده نمى‏آرند . و جز از آنچه از آن مى‏ترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
خانه | مدیریت | ایمیل من | شناسنامه| پارسی یار
برکه نقره ای
  • کل بازدیدها: 8758 بازدید

  • بازدید امروز: 0 بازدید

  • بازدید دیروز: 3 بازدید
  • آخرین شب
    پری دریایی ( 88/8/5 ساعت 3:38 ع )

    آخرین شب گرم رفتن دیدمش

    لحظه های واپسین دیدار بود

    او به رفتن بود و من در اضطراب

    دیده ام گریان، دلم بیمار بود

    گفتمش:از گریه لبریزم مرو!

    گفت: جانا! ناگزیرم ،ناگزیر

    گفتم: او را لحظه ای دیگر بمان

    گفت: می خواهم، ولی دیر است دیر!

    در نگاهش خیره ماندم، بی امید

    سر نهادم غمزده بر دوش او

    بوسه های گریه الودم نشست

    بر رخ و برلاله های گوش او

    ناگهان آهی کشید و گفت: وای!

    زندگی زیباست گاهی ، گاه زشت

    گریه را بس کن، مرا اتش نزن

    ناگزیرم از قبول سر نوشت

    شعله زد در من، چو دیدم موج اشک

    برق زد در مستی چشمان او

    اشک بی طاقت در ان هنگامه ریخت

    قطره قطره از سر مژگان او

    از سخن ماندیم و با رمز نگاه

    گفت: می دانم جدایی زود یود

    با نگاه اخرینش بین ما

    های های گریه بدرود بود



  • نظرات دیگران ( )

    =============================================================

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آخرین شب
    ارزو
    اغاز من در یک برکه نقره ای بود!!!

    =============================================================